English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9129 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ethnically U مطابق علم طوایف بشر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ethnological U وابسته به نژادشناسی مربوط بعلم طوایف بشر
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
according to U مطابق
confirming U مطابق
correspoundent U مطابق
after U مطابق
matched U مطابق
correspondent U مطابق
frae U مطابق
correspondents U مطابق
in register U مطابق
incompliance with U مطابق
in keeping U مطابق
corresponding to U مطابق با
correspounding U مطابق
from U مطابق
congurous U مطابق
within U مطابق
corresponding to U مطابق
complied with U مطابق با
pursuant U مطابق
secundumn U مطابق
corresponding U مطابق
according U مطابق
respondent U مطابق
respondents U مطابق
complying U مطابق با
comply U مطابق با
complies U مطابق با
similar U مطابق
complied U مطابق با
similiar U مطابق
agreeably to U مطابق
consilient U مطابق
even with U مطابق
accordant U مطابق
correspound U مطابق بودن
traditionally U مطابق احادیث
corresponded U مطابق بودن
corresponds U مطابق بودن
newfashioned U مطابق مد روز
correspond U مطابق بودن
constitutionally U مطابق قانون
corresponding U مطابق متشابه
orthodox U مطابق مرسوم
synchronizes U مطابق بودن
after the manner of U بتقلید مطابق
synchronize U مطابق بودن
synchronising U مطابق بودن
as usual U مطابق معمول
astronomically U مطابق هیئت
by my watch U مطابق ساعت من
by the square U مطابق نمونه
synchronises U مطابق بودن
up-to-date U مطابق روز
conform to U مطابق بودن با
up to date U مطابق روز
physiologically U مطابق فیزیولوژی
adjust U مطابق کردن
relevant U وابسته مطابق
synchronised U مطابق بودن
pursuant to U مطابق برحسب
to U برحسب مطابق
synchrinized U مطابق بودن
testamentary U مطابق با وصیت
trendier U مطابق آخرین مد
trendiest U مطابق آخرین مد
trendy U مطابق آخرین مد
at my request U مطابق با تقاضای من
to correspond to U مطابق بودن
posh U مطابق مد روز
posher U مطابق مد روز
fashionably U مطابق معمول
geometrically U مطابق هندسه
homologize U مطابق شدن
hygienically U مطابق بهداشت
in accordance with U مطابق موافق
pedagogically U مطابق فن تعلیم
poshest U مطابق مد روز
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
musically U مطابق اصول موسیقی
ethically U مطابق علم اخلاق
quite the thing U مطابق بارسم معمول
technically U مطابق اصول فنی
ideals U مطابق نمونه واقعی
discretionally U مطابق میل و اختیار
dialectically U مطابق قواعد منطق
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
accentually U مطابق تکیه صدا
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
anatomically U مطابق علم تشریح
true copy U رونوشت مطابق با اصل
true life U مطابق زندگی روزمره
metronomic U مطابق میزانه شمار
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
pedagogically U مطابق علم اموزش
ideal U مطابق نمونه واقعی
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
parallelling U نظیر مطابق بودن با
parallel U نظیر مطابق بودن با
up-to-date U مطابق اخرین طرز
up to date U مطابق اخرین طرز
currency U مطابق روز بودن
currencies U مطابق روز بودن
classics U مطابق بهترین نمونه
classic U مطابق بهترین نمونه
modular U مطابق اندازه یامقیاس
biblical U مطابق کتاب مقدس
paralleled U نظیر مطابق بودن با
paralleling U نظیر مطابق بودن با
parallelled U نظیر مطابق بودن با
parallels U نظیر مطابق بودن با
meets U مطابق شرایط بودن
reconstructions U نمونه مطابق اصل
reconstruction U نمونه مطابق اصل
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
constitutional U مطابق قانون اساسی
meet U مطابق شرایط بودن
model U مطابق مدل معینی در اوردن
answers U بدرد خوردن مطابق بودن
updated U مطابق روز پیش بردن
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
answering U بدرد خوردن مطابق بودن
with the sun U مطابق گردش عقربک ساعت
moresque U مطابق با سبک مغربیهای افریقا
update U مطابق روز پیش بردن
answered U بدرد خوردن مطابق بودن
answer U بدرد خوردن مطابق بودن
tallied U تطبیق کردن مطابق بودن
tallying U تطبیق کردن مطابق بودن
that i snot in keepingwith our U این مطابق نظریه مانیست
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
tally U تطبیق کردن مطابق بودن
sunwise U مطابق گردش عقربک ساعت
tallies U تطبیق کردن مطابق بودن
standardization U مطابق معیار خاص دراوردن
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
modeled U مطابق مدل معینی در اوردن
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
updates U مطابق روز پیش بردن
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
models U مطابق مدل معینی در اوردن
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
standardizes U مطابق درجه معینی دراوردن
standardizing U مطابق درجه معینی دراوردن
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
up to date U امروزی تازه مطابق روز
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
conventional U مرسوم مطابق ایین وقاعده
standardising U مطابق درجه معینی دراوردن
standardised U مطابق درجه معینی دراوردن
adjusts U تسویه نمودن مطابق کردن
standardises U مطابق درجه معینی دراوردن
adjusting U تسویه نمودن مطابق کردن
grammatically U مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
grammatical U صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
temporalize U مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
to pursue a plan U مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
clockwise U مطابق گردش عقربههای ساعت راستگرد
sinify U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinicize U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
to marry well U جفت [زوج] مطابق بهم بودن
standardized U مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
rhetorically U مطابق علم معانی بیان یا فصاحت فصیحانه
standard load U بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
conventionally U برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
accordantly U بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
It is to your taste (liking). U باب دندان شما است ( مطابق میل وسلیقه )
phonetist U متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
phoneticism U عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
scholastically U موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
synchronizes U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronises U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronised U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronize U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronising U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
to adjust U وفق دادن [سازگار کردن] [مطابق کردن ]
formfitting U مطابق طرح بدن بشکل بدن
stylish U باب روز مطابق مد روز
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
perspectively U ازروی علم منافرو مرایا مطابق اصول منافرو مرایا
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
carload shipment U حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
Recent search history Forum search
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com